سعيد بيرقدار-

خوش آمد گوئي:

ضمن خوش آمد گوئي به شما بازديد كننده محترم، اميد است در راستاي اهداف مرتبط با ايجاد اين سايت بتوانيد استفاده لازمه را برده و همچنين از نقطه نظرات سازنده خويش مارا نيز مطلع فرمائيد .








۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

تأثير مزاح و شوخي بي مورد

اي اينکه بدانيد اصل اين عمل چه اندازه از نظر اسلام مذموم است به اين حديث از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم توجه کنيد:«ان الرجل ليتکلم بکلمة فيضحک بها جلساؤه يهوي بها أبعد من الثريا» (1)گاهي انسان سخني مي گويد تا هم محفلان خود را بخنداند، ولي همان سخن، او را از [از نظر هلاکت و بدبختي] به دورتر از ثريا ساقط مي کند.براي اينکه معلوم شود چگونه شوخي، پرده ها را مي درد و مردم را نسبت به يکديگر گستاخ و بي شرم مي سازد، چند روايت ذکر مي شود:رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرموده است:«کثره المزاح تذهب بماء الوجه» (2)شوخي زياد آبرو را مي برد.امام عسکري عليه السلام فرموده است:«لا تمار فيذهب بهاؤک و لا تمازح فيجترأ عليک» (3)جدال نکن که شخصيتت مي رود و شوخي نکن که بر تو گستاخ مي شوند.حمران بن اعين گويد: خدمت امام باقر عليه السلام شرفياب شدم و عرض کردم: به من وصيتي بفرما. امام فرموده است:«أوصيک بتقوي الله و اياک والمزاح فانه يذهب هيبة الرجل و ماء وجهه» (4)تو را به پرهيزکاري سفارش مي کنم، و ديگر آنکه مبادا شوخي کني که شوخي هيبت و آبروي مرد را مي برد.علي عليه السلام فرموده است:«لا تمازحن صديقا فيعاديک و لا عدوا فيؤذيک» (5)با دوست شوخي نکن که دشمنت مي شود و با دشمن شوخي نکن که تو را مي آزارد.در حديث ديگري مي فرمايد:«من کثر مزاحه لم يخل من حقد عليه او استخفاف به» (6)کسي که زياد شوخي کند به کينه ي اشخاص يا استخفاف و خوار کردن آنان دچار مي گردد.همچنين در وصيتي که اميرالمؤمنين عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام کرده است مي فرمايد:«المزاح تورث الضغائن»(7)شوخي کردن کينه ها ايجاد مي کند.در اين زمينه سخنان فراواني از رهبران بزرگوار ما رسيده است و با بيانهاي مختلف اين نکته را تذکر داده اند که شوخي و مزاح با ايجاد دشمني و کينه ميان افراد موجب دريده شدن پرده هاي اجتماعي گشته، مردم را نسبت به يکديگر گستاخ و بي شرم مي سازد. به اين دليل که اغلب افراد در برابر شوخي ديگران تاب تحمل ندارند تا آن را ناديده گرفته و از آن بگذرند؛ در نتيجه به فکر عکس العمل مي افتند و آن وقت است که به کينه ها و عداوتها و بالأخره زد و خوردها منجر مي شود. بلي، در احوالات بزرگان دين اين گونه بزرگواري ها به چشم مي خورد که در برابر شوخي و مزاح ديگران با بزرگواري از آنها اغماض مي فرمودند.امام چهارم عليه السلام و دلقک مردم مدينهشيخ صدوق رحمه الله از امام صادق عليه السلام روايت کرده است که آن حضرت فرمود: در مدينه مردي بطال و [دلقک] بود که مردم را مي خندانيد و مي گفت: اين مرد (علي بن حسين عليهماالسلام) مرا درمانده و عاجز کرده است و تاکنون نتوانسته ام او را به خنده بيندازم.روزي آن حضرت با دو تن از غلامانش مي گذشت، مرد بطال آمد و رداي آن حضرت را از روي شوخي از دوشش کشيد و برفت. امام عليه السلام هيچ توجهي به او نفرمود. مردم رفتند و رداي آن حضرت را از آن مرد گرفته و آوردند و بر دوش مبارکش انداختند. امام عليه السلام پرسيد: اين مرد که بود؟گفتند: مردي است که مردم مدينه را مي خنداند.حضرت فرمود: به او بگوييد:«ان الله يوما يخسر فيه المبطلون» (8)خداي را روزي است که ابطالگران در آن روز زيان کنند. (9)با اين حال، اين عمل آن قدر زننده و زشت است که گاهي خشم مردان الهي را نيز برانگيخته است و آنان سزاي عمل زشت مسخره کنندگان را کف دستشان گذاشته اند.
رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم و حکم بن ابي العاصحکم بن ابي العاص (پدر مروان که فرزندانش بعدها به خلافت رسيدند) از دشمنان سرسخت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در مکه بود آن حضرت را بسيار مي آزرد و به همين خاطر بود که آن حضرت او و پسرش مروان را از مدينه به طائف تبعيد کرد . از جمله اذيتهاي وي نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آن بود که هر گاه آن حضرت در کوچه هاي مکه راه مي رفت حکم بن ابي العاص از پشت سر حضرتش مي آمد و از روي مسخرگي راه رفتن و حرکات آن حضرت را تقليد مي کرد و بدين وسيله دشمنان اسلام و مشرکان را مي خندانيد.روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روي خود را برگرداند و همچنان که وي مشغول تقليد رفتار آن حضرت بود به او فرمود: «کن کذلک» (همچنين باش.) از آن پس تا وقتي که مرگش فرارسيد بدنش دائما در حال ارتعاش بود. (10)تا دل مرد خدا نايد به دردهيچ قومي را خدا رسوا نکرداما مردم عادي معمولا در مقابل شوخي تاب نياورده و درصدد انتقام برمي آيند. در ابتدا اگر بتوانند پاسخ مي دهند و اگر نتوانند تنفر شديدي از آن شخص پيدا کرده و کينه اش را به دل مي گيرند و به دنبال فرصتي مي گردند تا انتقام بگيرند.شوخي وزير هارون الرشيد با بهلولروزي يکي از وزراي هارون به بهلول گفت: تو را بشارت باد که خليفه به تو لطف فرموده و به خرس و خوک فرمانروايت ساخته است!بهلول گفت پس مواظب باش که مبادا از فرمان من قدم بيرون نهي، چون خليفه مرا بر شماها حاکم ساخته است!خليفه و اهل مجلس بخنديدند و آن وزير منفعل گرديد.
پی نوشت ها :1- المحجة البيضاء، ج 5، ص 232 .2- بحارالانوار، ج 76، ص 58.3- تحف العقول، ص 486.4- بحارالانوار، ج 76، ص 60.5- غررالحکم، ص 826.6- همان، ص 717.7- کشف المحجة (ط نجف)، ص 170.8- بحارالانوار، ج 46، ص 68.9- همان.10- اسدالغابة، ج 2، ص 34.

خمس و آثار ترک آن

در قرآن مجيد به طور صريح و روشن از واجب شدن خمس و عمده ي موارد مصرف آن سخن به ميان آمده است .آن جا که مي خوانيم :«و اعلموا انما غنمتم من شيء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي و اليتامي و المساکين و ابن السبيل (1)»«بدانيد آن چه را به دست مي آوريد يک پنجم آن مال خدا و رسول و خويشان او و يتيمان و فقيران و در راه ماندگان است.»به استناد دستور صريح آيه مذکور و بر مبناي آموزه هاي ديني برگرفته از آثار معصومين (ع) تمام فقهاي فتوا داده اند در هفت چيز خمس واجب است:1- غنيمت جنگي که از کفار حربي بدست آمده باشد به هر مقدار که باشد مشروط آن که جنگ با حضور امام معصوم (ع) انجام شده باشد.2- معدن. تمام آن چه از معدن استخراج شود پس از کسر هزينه هاي استخراج به شرط رسيدن به نصاب معيني که در کتاب هاي فقهي و رسايل عمليه تعيين گرديده است.3- گنج. مالي که در زمين يا درخت يا کوه و يا ديوار پنهان شده باشد و کسي آن را پيدا کند پس از کسر مخارج اگر قيمت آن 105 مثقال نقره و يا 15 مثقال طلا برسد خمس آن متعلق به امام (ع) است.4- مال حلال مخلوط به حرام. هرگاه مال حلال با مال حرام به گونه اي مخلوط شود که انسان نتواند آن ها را از يکديگر تشخيص دهد خمس آن، مال امام (ع) است. که در صورت اخراج بقيه ي مال پاک خواهد شد.5- جواهراتي که از طريق غواصي تحصيل شده باشد پس از کسر مخارج غواصي چنان چه قيمت آن ها به 18 نخود طلا برسد خمس آن متعلق امام (ع) است.6- زميني که کافر ذمي از مسلماني بخرد واجب است خمس اصل و يا قيمت آن را به امام (ع) پرداخت نمايد.7- منفعت کسب. پس از کسر مخارج ساليانه هر شخص خمس منافع به دست آمده متعلق به امام (ع) است.بنابراين هر کس مالک يکي از اقلام مشروحه مار الذکر باشد واجب است «خمس» آن ها را به فقيه جامع الشرايط پرداخت کند تا او در مواردي که شارع مقدس مشخص کرده مصرف نمايد و اگر از پرداخت آن سرپيچي نمايد نه تنها مرتکب گناه شده شرعا در بقيه اموال خودش هم نمي تواند تصرف نمايد.الف) آثار ترک خمس با تعمق در روايات وارده و تفحص در اقوال و فتاواي فقهاي شيعه رضوان الله تعالي عليهم اجمعين معلوم مي شود پرداخت نکردن خمس علاوه از اين که خود گناه محسوب مي شود گناهان ديگر را نيز به ارمغان مي آورد:1- نمونه اي از خيانتدر فرهنگ عامه مردم و همين طور در اصطلاح اهل لغت واژه «خيانت» به عمل و کاري اطلاق مي شود که شخصي در مالي که نزد وي به امانت سپرده شده خيانت کند . يعني بدون اجازه صاحب مال در مورد امانت دخل و تصرف نمايد.حضرت رسول اعظم (ص) هنگامي که در جنگ ها غنيمتي نصيب مسلمانان مي گرديد خطاب به آنان مي فرمودند:«اياکم و الغلول الرجل ينکح المرأة أو يرکب الدابة قبل ان نخمس (2)»«از خيانت کردن در غنايم بپرهيزيد، اگر پيش از محاسبه و پرداخت خمس غنيمت، مردي با زني (از اسيران جنگي) ازدواج کند يا مرکبي (از غنايم) را سوار شود آن خيانت در غنايم است.»اين بيان به روشني نشان مي دهد تصرف در غنايم [که يکي از موارد متعلق خمس است] قبل از تخميس آن نوعي خيانت است، و اين بدان معنا است که مال هر کس در حکم امانت در دستان او قرار دارد چنان چه خمس آن را پرداخت نکند به خيانت مرتکب شده و خيانتکار محسوب خواهد شد.برهمين اساس اکثريت قريب باتفاق فقهاي عظام شيعه رضوان الله تعالي عليهم اجمعين فتوا داده اند هيچ کس قبل از تخميس اموال خود حق تصرف در آن را ندارد مگر آن که طبق ضابطه «دست گردان» کند و يا به طور کامل خمس مالش را پرداخت نمايد.2- نمونه اي از غصب مي دانيم، اثبات يد بر مال ديگران بدون مجوز شرعي در حکم غصب است.از طرف ديگر ، اطلاع داريم که يک پنجم اموال هر شخص پس از کسر مخارج ساليانه متعلق حق امام (ع) است. بنابراين وقتي که شخص پس از کسر مخارج ساليانه يک پنجم اموال خود را به امام (ع) تحويل ندهد عملش نمونه اي از غصب محسوب خواهد شد. به نظر مي آيد بيان امام باقر (ع) در خصوص پي آمد عدم پرداخت خمس مي تواند ما را بر اثبات حقيقت سطور ياد شده آشنا کند.آن جا که مي خوانيم :«من اشتري شيئا من الخمس لم يعذره الله اشتري ما لا يحل له (3).»«کسي که از پول خمس (نداده) که خدا عذر او را نپذيرفته چيزي به خرد مثل اين است که او چيز حرام را خريده است.»در جاي ديگر اسحاق بن عمار از حضرت امام باقر (ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود:«لا يعذر عبد اشتري من الخمس شيئا، ان يقول : يا رب اشتريته بمالي حتي يأذن له اهل الخمس (4).»«انسان معذور نيست که از مال خمس نداده چيزي بخرد و بگويد: خدايا آن را با مال خودم خريدم مگر اين که صاحب خمس به او اجازه دهد.»همين طور که ملاحظه مي فرماييد امام (ع) در هر دو روايت بر عدم حليت معامله انجام شده تصريح فرموده اند که در مجموع بيانگر اين نکته است که تصرف در مال تخميس نشده نوعي غصب محسوب مي شود.3- نمونه اي از خوردن مال يتيمخوردن مال يتيم از آن جهت قبيح است که «يتيم» قدرت دفاع از خودش را ندارد و نمي تواند مال خودش را از چنگال شخص قدرتمند بيرون بکشد در تشيع چون پس از حکومت چند روزه امام حسن مجتبي حکومت در دست امامان تشيع نبوده است آنان طبعا قادر نبودند که با توسل به قدرت اموال مردم را تخميس نمايند پس در حقيقت نوعي يتيم محسوب مي شده اند که در بيان امام باقر (ع) به اين حقيقت تصريح شده است .ابو بصير مي گويد: از امام باقر (ع) سؤوال کردم:«أصلحک الله ما أسير ما يدخل به العبد النار (5)»«خدا کارهايت را اصلاح فرمايد آسان ترين چيزي که بنده را به آتش مي افکند چيست؟ فرمود:«من أکل مال اليتيم درهما و نحن اليتيم (6)»«کسي که يک درهم از مال يتيم را بخورد و ما يتيم هستيم»4- از موجبات زوال مال به حکم فطرت هر کس طالب مال، و در انديشه افزوني آن است طبق روايات وارده پرداخت «خمس» نه تنها باعث کم شدن ثروت نمي گردد بلکه عاملي است براي افزوني آن به عکس عدم پرداخت خمس از موجبات زوال مال و کم شدن ثروت خواهد بود.امام صادق (ع) در مقام بيان همين معني فرموده اند:«ما من رجل يمنع درهما في حقه الا انفق اثنين في غير حقه و ما من رجل يمنع حقا في ماله إلا طوقه الله به حية من نار يوم القيامة. (7)»«هر کس درهمي از خمس را به مستحق آن ندهد دو درهم در ناحق [و غير رضاي خدا] خرج خواهد کرد، و هر کس حقي را که به مالش تعلق گرفته نپردازد، خداوند در روز قيامت آن مال را به صورت مار آتشين طوق گردنش مي نمايد.»و باز حضرت صادق (ع) در جاي ديگر با بيان ديگري همين معنا را يادآور شده اند:«من منع حقا لله عزوجل انفق في باطل مثليه (8).»«هر که حقوق خدا را نپردازد دو چندان آن مال را در باطن صرف مي نمايد.»5- نمونه اي از پيمان شکني پذيرش دين به معناي تعهد و پيمان بر انجام امورات ديني است و هر کس پس از پذيرش آن به تعهدات خود عمل نکند در واقع پيمان شکني نموده است.پرداخت خمس از واجبات اسلام است . يعني هر مسلماني با پذيرش اسلام عمل به پرداخت خمس را تعهد کرده است و اگر عمل نکند خلاف تعهد محسوب و نوعي پيمان شکني خواهد بود بر همين اساس مي بينيم امام صادق (ع) در تفسير آيه :«ويل للمطففين= واي بر کم فروشان»فرموده اند:«يعني الناقضين لخمسک يا محمد.(9)»يعني اي محمد کساني که خمس تو را مي شکنند [يعني پيمان شکني مي کنند و نمي پردازند]پی نوشت ها :1- سوره انفال آيه 42.2- بصائر الدرجات 5/29.3- تهذيب 136/4.4- بحارالانوار ج96 ص 193.5- وسايل الشيعه ج 6 ص 378.6- من لا يحضره الفقيه ج 2 ص 41.7- وسائل الشيعه ج 6 ص 378.8- همان.9- بحارالانوار ج 96 ص 189.
پایگاه راسخون